کینه پوش

 

برادر جان نمی دونی چه دل تنگم
برادر جان نمی دونی چه غمگینم
نمی دونی نمی دونی برادر جان
گرفتار کدوم تلسمو نفرینم
نمی دونی چه سخته در به در بودن
 مثل طوفان همیشه در سفر بودن
برادر جان برادر جان نمی دونی
چه تلخ وارث غم پدر بودن
 دلم تنگ برادر جان برادر جان دلم تنگ
دلم تنگه از این روز های بی امید
 ازین شب گردی های خسته و مایوس
از این تکرار بیهوده دلم تنگه
همیشه یک غمو یک درد ویک کابوس
 دلم تنگ برادرجان برادر جان دلم تنگ
دلم خوش نیست غمگینم برادر جان
از این تکرار بی رویا بی لبخند
چه تنهای غمگینی
که غیر از من همه
خوشبخت وعاشق
عاشقو خورسند
به فردا دل خوشم
شاید که تا فردا طلوع
خوب خوشبختیه من باشه
شبا با رنج تنهای من سر کن
شاید که فردا روز عاشق شدن باشه

دلم تنگ برادر جان برادر جان دلم تنگ
 


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


  آقا من موندم وبلاگ کیمیا ( آلاچیق ) چش بود که فیلترش کردن من هنوز

تو شک موندم دارم به این فکر می کنم که کیمیا چه نکته ی غیر اخلاقی

رو رعایت نکرده که وبلاگ هیتلر شده؟ هااااااااا

این دیگه خییییییلی مسخره اس بابا شورشو دراوردن حالا فقط کم مونده

یه روز نت رو باز کنیم ببنیم گوگل فیلتر شده

باور کنین بعید نیست ازشون آقا من اعتراض دارم ( حالا کی به اعتراضت توجه می کنه )

کیمیا ما را در غم خود شریک بدان تسلیت می گم وبلاگ خوبی بود بدی ازش ندیدیم 


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 من واقعا به معنای واقعی کلمه دیوونه شدم بابا خو لاشی هیییییی

لعنتی

با تو ام عوضی خودت می دونی با کیم هوووووووووی خو برا چی نمیشه

کامنت گذاشت برا بقیه؟ عاقا دلم برا این رضا چرت نویس این مهلا این

سالی و اوووووووووووو بقیه تنگ شده بابا می خوام یکم حرف بزنم بابا دلم

ترکید اعصابم خورده اصلا نمیشه برا کسی کامنت بذارم


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 گای وسط یک فکر گاهی هم وسط یک خیابان سردت می کنند ... داغت

می کنند ...... رگ خوابت را بلدند .... زمینت می زنن


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 من و مترسک دردمان مشترک است دورمان را کلاغ هایی گرفته اند که از

خودمون فراری ند اما به خاطر نیاز هایشان به ما نزدیک می شوند


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 صدای پای تنهایی نزدیکه مثل این نزدیکه بروم برایش چای بریزم کلی

برایش حرف دارم


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 به بعضی تو زندگی باید گفت: من چشم میذارم تو فقط گمشو


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 بچه ها

کی می دونه زندگی یعنی چی؟

من: یعنی چیزی که حسرتشو می خوریم 

حالا شما چی میگین واقعا زندگی یعنی چی؟


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 بالا تر از سیاهی هم رنگی است مثل رنگ این روز های من 


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


فراموش کردنت مثل آب خوردن بود لعنتی ........ اما از آن آب هایی که می

پرد تو گلو و سال ها سرفه می کنم


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 قابل توجه معلمایی که می گن امتحان سه سوال بیشتر نیست بعد که

برگه رو میذارن جلوت و میبینی هر سوال 60 قسمته

من نمی فهمم این لاشی بازیا یعنی چی ها؟


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 یعنی مزخرف ترین لحظه ی زندگیه اون وقتیه که با پسر عمه ات دعوا

کنی بعد نتونی بش.......... فحش عمه بدی 


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 به بعضی ها باید گفت کبوتر با کبوتر .......... لاشی با لاشی


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


  یه نصیحت از من : هر کی بهت میرینه دشمنت نیست

هر کی از توی گه درت میاره دوستت نیست

پس هر موقع تو گه گیر کردی دهنتو ببند  


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 بچه همسایمون داشت از مهدکودک بادختر همبازیش می یومد. من با

خنده بهش گفتم: وقتی با یاری پس چی کم داری؟

گفت: خونه خالی........ بابا این بچه های این دور زمونه بچه نیسن که

گودزیلان


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 اینقده بدم میاد از این مردا که ابروهاشونو بر میدارن عین دخترا حرف میزن

راه رفتشون صورتشون اخلاقشون شده عین دخترا بخدا دخترا هم دیگه

این جوری نیستن الان پیش چند تا  دختر وایسی از هشتا حرفشن

هفتاش از رفاقته بخدا با چشم خودم دیدم دختره یه جوری حرف میزد برا

یه لحظه فکر کردم پسره ناکس.   

بابا پسرا یکم به خودشون بیان. مرد باید طوری برینه که تا 6 ساعت نتونی

بری دستشوی. موافقی؟


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 اینقدر بعضی بعضیا لاشی بازی درآودن که وقتی به یکی میگی دوست

دارم عمرا باور  کنه

درست شیم ببا اوضاع داغونه خفن 


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 آدم یه اشتباهی می کنه............ بعد اون اشتباه یه عمر آدمو می کنه


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 حست چیزی نیست که من می خورم ........حسرت چیزیه که به دلت میذارم  

لاشی یه چند مدت لالمونی گرفته بودی ولی باز یاد شاخ افتادی د*وس


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


زیر سیگاری پر از سیگار

یک لیوان یک استکان چای نصفه

یک جیگر سوخته یه خستگی تکراری

با یه سیستم نفتی

یه تخت خواب خالی از خواب

این ها سهم من از زندگی


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


توی اسمون دنیاهرکسی ستاره داره/چراوقتی نوبت ماست اسمون جایی نداره؟؟؟؟؟؟چرااااااااا؟؟؟؟؟

 


+ تاریخ برچسب:چرااااا؟؟؟؟؟, | ساعت | نویسنده
|


 آقا دیدم از خاطره خوشتون اومد گفتم یه خاطره دیگه تعریف کنم:

جونم واستون بگه یه دوستی داشتم اهل اینترنت و مد و این جور حرفا

نبود نمی دونم این جمله ی به فاک رفتن رو کجا

شنیده که تو یه جمعی نشسته بودیم همه از تعطیلات و اینا می گفتیم

بش گفتیم تو کجا میری خیلی شیک و

مجلسی گفت والا شاید با رفقا رفتیم به فاک

ما:

اون یارو:


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


آخر شب بود مست و خراب از کوچه ی می گذشتم ناگهان دور ورم پر از

گرگ های ناشناس شدند سر دسته ی آنها جلو

آمد سر بالا آوردم دیدم او همان است که بیادش مست کرده بودم نیش

خندی زدم و گفتم: بزن....... زد

باورم نمی شد او همان بره ای بود که خودم گرگش کرده بودم


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 آقا کوچیک بودم پسر عمه ام خیلی شیطون بود از من دو سال بزرگتر بود میرفت با پسرا به اسم دختر چت می کرد هر کی هم بش می گفت وب بدم و پر فحش می کرد منم فکر کردم وب فحشه که پسر عمه ام ناراحت باشون برخورد می کرد. مهونی بودیم جلو همه با پسر عموم دعوام شد اون هی فحش میداد منم کم اوردم با عصابنیت تمام ( با حالت کشیده و عصبانی) داد زدم سرش: وب

قیافه من:

قیافه مهمونا:

قیافه پسر عمه ام:


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 دختر که باشی حتی به سیگارت هم عجیب نگاه می کنند 

به موهای پریشان و لباس هایت هم......

دختر که باشی دیگر نمی فهمند اسمت چیست و اهل کجایی.......

فقط دختر بودنت مهم است 

برای هرزه های شهر بدن عریانت مهم تر از  افکار زیبایت است

.

.

.

.

مادربزرگم برام تعریف می کرد می گفت چهارتا خانواده با هم زندگی می کردیم و به جز بزرگترا همه با هم می خوابیدم و زیرمون پتو فرش می کردیم و دختر و پسر با هم می خوابیدیم

.

.

از این چه نتیجه ای می گیرید چرا دیگه هیچی مثل قدیم نیست چرا پسرامون هیز تر شدند و دخترامون هرزه تر ( البته خوب هم توشون هست منظورم همه نیستن ) چرا دیگه دور و زمونه عوض شده

.

.

.

مسئولین رسیدگی کنن


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 آخر بازیست

سک سک

پیدایت کردم...... آنجا

تو بغل اون


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 گاهی به جایی میرسد که آدم خودکشی می کند نه این که تیغ بردارد و

رگش را بزند نه........... قید احساسش را میزند


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 به بعضیا باید گفت: عزیزم من کارگردان همون فیلمیم که تو داری واسم

بازی می کنی


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 این جا زمین است

زمین گرد است 

فردا به خودم خواهی رسید

حال و روزت دیدنیست


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|


 این لوکس بلاگ هم رفته رو اعصابم هاااااا بابا این چند روزه اصلا نمی

تونستم پست بذارم 

بابا چرا مسئولین رسیدگی نمی کنند بخدا این داداش رضا یاغی هم بد

نمی گه بیایید پول بذاریم رو هم خودمون یه

سرویس وبلاگ دهی درست کنیم اسمشو هم میذاریم رضا یاغی و

برادران خخخخخخخخخ

بچه ها تا حالا نمی دونستم این وبلاگ رضا چرت نویس پست ثابت داره

هر روز می رفتم سر میزدم بهش میدیدم همون

پست تکراریه اس میومدم بیرون 

 

 


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|