کینه پوش

پستام تموم شده میخوام براتون برقصم 
جونی جونم یار جونم بیا دردت به جون ، دم مهتاب لب دریا سی تو آواز می خونم ، جونی جونم یار جونم آآآآآآآ 
(‘_’)
_//
_\/
(‘_’)
\\
\/
/(‘_’)\
_||
_\/
چون بچه های خوبی بودین یک هلیکوپتری هم واستون میزنم 
_/\
_|
_/\
(.-.)
سفارش برای مجالس پذیرفته می شود


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
| 35CM


حالا ما گفتیم راحتیم گفتیم دخترای دورورمونو با چشم برادری نگا می کنیم

اینو هم گفتیم هر چیزی رو منظور نمی گیریم حالا درسته هم که یکی که دلش گرفته باشه بش مشاوره میدم خوشش میاد

دیگه نه این که بیای شماره تو بنویسی برام کامنت خصوصی تلفنی بات حرف بزنم واسه این که خیلی دلت گرفته و از این حرفا

تو الان بری روانشناس هم شماره تلفن همراهشو نمیده که .......... شوما آدرستو دفه بعد بذار میام وبلاگت بت مشاوره میدم

والااااااااا


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
| 8CM


از اون مدلا ندارم که بشینم پای حرف

از اون مدلام که حرف میزنن با یه اخم

برق میزنن لای جمع

برف میزنن با یه دست

شرط می بندن واسه هم

 

 

من دنبال تو نیستم دنبال خودمم

من مال تو نیستم خب مال خودمم 

چن تا هم مث خودم دورمن


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
| 7CM


خــــــــب دیگه خوش گذرونی بسه و بر گردیم به دیار غربت خودمان

این روزا حتی وبلاگمو هم آپ نکردم دیگه خودتون به بزرگی خودتون ببخشید که این روزا فقط گشن و گذار کردم که دلم خیلی برا اهواز تنگ شده بود این روزا هم که هوا خوب شده اهواز دیگه شرجی نیستش دل کندن برام خیلی سخته

دلم برا شوما هم تنگ شده بود خب دیگه چه خبر چیکار می کردین؟ تو چطوری کیمیا از کمیل کمتر می حرفی

 پستات هم که مث من شده هر هفته یکی خخخخخخ

به به رضا یاغی هم که وبلاگش یه ساله شد تو وبلاگش جشن گرفته بود خیلی هم خوش گذشت چقدر هم اون جا خوش گذشت رضا بازم از این کارا بکن


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
| 2CM


توی قرن دود و آهن تو رسول گل و نوری

تو عطوفت مسلم......... تو حقیقت غروری

واسه این شرقی تن داده به باد

تو گوارایی حس وطنی

تو شقاوت شب قرن یخی 

تو شکوفاییه تاریخ منی

داریوش


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
| O.N.E-CM


دختر خالم دبیرستانیه خونشون بودم خونه نبود یه دفعه اومد داخل چن تا پلاستیک دستش بود میگم بازار بودی؟

میگه آره یه سر هم زدم آرایشگاه ابروهامو درس کردم کلی هم خرید کردم و لباسامو درس کردم واااای مامان دیگه چی مونده

نه خداییش فک کردم می خواد بره مهمونی تولدی چیزی گفتم: کجا بسلامتی؟

میگه: وا مگه یادت رفته فردا مدارس باز میشه 

من موندم تو شک زمان ما مدرسه درس میداد دیگه نمی دونم در حال حاظر چیکار میکنه


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
| 20CM


خواهر دوس مرحومم امسال میره مدرسه... دوستم ( عباس ) وصیت کرده بودم در نبود من تو میشی داداش خواهرامو و پسر مامانم ... 

یادم بود امسال مینا امسال کلاس اوله امروز کلاس اولیا میرن مدرسه می خواستم من باشم که با ماشین می رسونمش مدرسه ولی ازشون خیلی دور بودم به خاطر درمانم مجبور بودم برم یه شهر دیگه و یه جای دیگه.

خلاصه این که بلیط گرفتم تا هم به وصیتش عمل کنم هم یه سری بزنم به مادرم دیروز رسیدم اهواز براش وسایلاشو خریدم و امروز بردمش مدرسه 

چقدر خوش حال بود یاد عباس افتادم خیلی ناراحت شدم کلا امروز دپرس شدم کاش بود تا خودش خواهرشو می رسوند 

بچه ها براش یه فاتحه بخونید روحش شاد


+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
| 12CM